-
می رویم ...
دوشنبه 8 خرداد 1396 11:56
داریم میریم ...خیلی دور اما نزدیک ...بازم دو تایی داریم چمدان میبندیم برای رفتن ...جائی که فقط تو باش و من ...جایی دور اما نزدیک که هیچکس حتی ما دو تا را نمیشناسد...حتی ناممان رو نمیداند ...میرویم درست مانند سه ماه قبل با هم دست در دست هم ...جایی که عاشقانه دوستش دارم...در این سفر میخواهم از تو سیراب شوم ...دوستت دارم...
-
درد....
یکشنبه 31 اردیبهشت 1396 16:00
نمی دونم چمه ...الان چندین ماهه یه درد رو تو سینه ی راستم حس میکنم و این درد الان به معده ام منتقل شده ...تمام بدنم درد میکنه ...وقتی بهت میگم و میبینم تو فکر فرو رفتی ، وقتی میگی بریم دکتر و من از ترس که نه از اینکه چیزی بهم بگه و زندگی و روزهای تو خراب شه ترجیح میدم دردامو تحمل کنم...5 سال منتظر این روزها بودم که...
-
1
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 10:14
زندگی رو دوست دارم چون امروزم وقتی چشم باز کردم همونی رو کنارم دیدم که سالها انتظارشو میکشیدم...