من و زندگی
من و زندگی

من و زندگی

درد....

نمی دونم چمه ...الان چندین ماهه یه درد رو تو سینه ی راستم حس میکنم و این درد الان به معده ام منتقل شده ...تمام بدنم درد میکنه ...وقتی بهت میگم و میبینم تو فکر فرو رفتی ، وقتی میگی بریم دکتر و من از ترس که نه از اینکه چیزی بهم بگه و زندگی و روزهای تو خراب شه ترجیح میدم دردامو تحمل کنم...5 سال منتظر این روزها بودم که کنار تو باشم الان که بهم رسیدیم،الان که با همیم این دردهای لعنتی  و وحشتناک امونمو بریده ...خدایا به خودت پناه میبرم...

دوست داشته باشید،عاشق باشید و عاشقانه زندگی کنید...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.